نشست هاي كتابخانه اي استان زنجان ( تیر ماه 1396 )

نشست هاي كتابخانه اي استان زنجان

*شماره نشست:  17   *شهرستان: ابهر      * كتابخانه:   باقرالعلوم (ع)  *ماه برگزاري:تیر  96

*کتاب: طبیب قلابی * نویسنده:موسسه ی فرهنگی و هنری طاهر * معرفی‌کننده:نازنین زهرا دودانگه

* ناشر: موسسه ی فرهنگی و هنری طاهر* سال نشر:1380 *موضوع:روانشناسی

متن معرفی ...

در یکی از شهرهای عراق طبیب ماهر و بسیار باهوشی بود . طبیب مشهور پس از مدتی پیر و نابینا شد .در این هنگام طبیب کم تجربه و شهرت طلبی که پزشک ماهر حسادت می کرد شروع به ادعای هوش و مهارت کرد . پادشاه آن شهر دختری داشت که پس از دوران بارداری دچار بیماری سختی شد .پادشاه دستور داد پادشاه نابینا را بیاورند .طبیب داروی زامهران را برایش تجویز کرد ولی چون نابینا بود نتوانست آن را درست کند . پادشاه طبیب بی تجربه را آورد تا دارو را بسازد او که علمی نداشت چندین دارو را باهم مخلوط کرد از قضا در بین آنها زهر هلاهل هم بود که دختر پادشاه را کشت . پادشاه هم از آن دارو به طبیب خوراند و به مجازات رساند .

*شماره نشست:  17   *شهرستان: ابهر      * كتابخانه:   باقرالعلوم (ع)  *ماه برگزاري:تیر 96

*کتاب:پرندگان * نویسنده:سید ابراهیم بوی افراز * معرفی‌کننده: فاطمه رجبی

* ناشر:کاوشگر* سال نشر:1379 *موضوع:علوم خالص

متن معرفی ...

در اوایل فصل بهار در جنگل ، درختان بیدار می شوند و برگهای درختان رشد می کند و پرندگان در جنگل آواز می خوانند . آنها برای خودشان روی  لانه می سازند . پرنده ماده توی آشیانه تخم می گذارد و پرنده نر روی شاخه درخت زیر نور ماه به آشیانه نگاه می کند . پرنده ماده روی تخمها می نشیند تا با حرارت بدنش تخمها را بارور کند .پرنده ی نر برایش غذا(حشرات ، سنجاقک ،پروانه ها) می آورد .جوجه ها از تخم در می آیند و پرنده ی مادر به آنها غذا می دهد .بچه ها هر روز بزرگتر می شوند  ولی هنوز نمی توانند پرواز کنند . پرنده ها به بچه ها پرواز را یاد می دهند .در پاییز بچه ها به راحتی می توانند روی درختها حشرات را شکار کنند . در زمستان غذا کمیاب می شود و پرندگان از حشراتی که در پوست و تنه ی درختان است تغذیه می کنند .پرندگان برای زنده ماندن مجبورند به مناطق گرم دیگر پرواز کنند ، این کار پرندگان را ، کهاجرت پرندگان گویند .

*شماره نشست:  17   *شهرستان: ابهر      * كتابخانه:   باقرالعلوم (ع)  *ماه برگزاري: 96تیر

*کتاب:ماجرای سه ماهی * نویسنده: موسسه ی فرهنگی و هنری طاهر * معرفی‌کننده: ریحانه رجبی

* ناشر: موسسه ی فرهنگی و هنری طاهر* سال نشر:1380 *موضوع:علوم خالص

متن معرفی ...

در یک آبگیر سه ماهی بوند یکی از آنها از هوش بالایی برخوردار بود ، دومی عقل و هوش کمتری داشت و سومی کودن و کم عقل بود . روزی دو ماهیگیر از آن کنار می گذشتند که چشمشان به آن سه ماهی افتاد . گفتند برویم آنها را بگیریم .ماهی باهوش خودش را از آبگیر به جوی رساند و فرار کرد .ماهی دوم کمی فکر کرد و گفت بهتر است خودم را به مرن بزنم و ماهیگیر فکر کرد او مرده . ماهی سوم که عادت نکرده بود ار عقلش استفاده کند آنقدر به اینور و آن ور رفت که به دام افتاد .

*شماره نشست:  17   *شهرستان: ابهر      * كتابخانه:   باقرالعلوم (ع)  *ماه برگزاري: تیر 96

*کتاب :خاله خرسه* نویسنده:زینت السادات طباطبایی * معرفی‌کننده: زهرا قدیمی

* ناشر:آخرین پیام* سال نشر: 1384*موضوع:ادبیات

متن معرفی ...

خرسی خانم خرس باهوشی بود و در مورد مصرف درست انرزی کلی کتاب خوانده بود . او امروز مهمان داشت . گاز شهری قطع بود و او نگران نبود چون یه گاز قدیمی و کپسول داشت .او بسته های منجمد غذا را از یخچال درآورد تا در زمان پخت آنها صرفه جویی کند . سپس فر را تمیز کرد تا بیشتر گرما را نگه دارد و در مصرف گاز صرفه جویی شود . چند ظرف سفالی آود و توی آنها آب پر کرد و داخل بشقاب های گود گذاشت و روی آنها آب پاشید تا آبها را خنک نگه دارد و برای مهمان ها آماده شود . سپس کتری را نصفه آب پر کرد و روی گذاشت تا در مصرف آب و گاز صرفه جویی کند .سپس سراغ ظرف ها رفت ولی در شستن آنها از آب گرم استفاده نکرد چون هوا گرم بود . و در مصرف گاز صرفه جویی کرد . بعد لباسها را جمع کرد و داخل لباسشویی ریخت و از آخرین توان لباسشویی استفاده کرد چون در مصرف آب و گاز و برق صرفه جویی می شد .او هنگام ظهر میز و وسایل پذیرایی را زیر سایه ی درختان حیاط گذاشت تا در مصرف انرژی صرفه جویی کند .

*شماره نشست:  17   *شهرستان: ابهر      * كتابخانه:   باقرالعلوم (ع)  *ماه برگزاري:تیر  96

*کتاب: مسابقه ی زیرآبی * نویسنده: برزو سریزدی* معرفی‌کننده: محنا رجبی

* ناشر:مبتکران ، پیشروان* سال نشر:1391 *موضوع:روانشناسی

متن معرفی ...

سام شنا کردن را دوست دارد او همیشه یا از روی تخته شیره می زند و یا به پشت روی آب شنا می کند .گاهی پدرش هم با او شنا می کند . یک روز او و پدرش باهم مسابقه گذاشتند که هر کسی بیشتر در آب بماند برنده است و باید روی بازنده آب بپاشد . پدرش زود از آب بیرون آمد ولی سام کمی بیشتر زیرآب ماند و وقتی بالا آمد روی پدرش آب پاشید و پدرش می خندید . سام از اینکه با پدرش مثل یک دوست بود خوشحال بود . او می خواست وقتی بزرگ شد مثل پدرش شود .